ولت غَزنَوی یا غزنویان (975–1187 م) (344 ه.ق. - 583 ه. ق) یک حکومت ایرانی-ترکی[2] و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود. اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تأیید خلافت عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام دادهاست.
از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان میزیستند[3] نامآورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروایاش به بخشهایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسیسرا از اهمیت بالایی برخوردار است.
سَلجوقیان (سَلاجقه، آلسلجوق)، نام دودمانی ایرانی و ترکتبار بود که در سدههای (5 و 6 هجری؛ یازدهم و دوازدهم میلادی)، بر بخشهای بزرگی از آسیای غربی و ایران فرمانروایی داشتند.
این غلام رفته رفته در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد.
نوشتکین صاحب 9 پسر بود که بزرگترین آنها، قطب الدین محمد نام داشت.
پس از نوشتکین، فرزندش محمد از جانب برکیارق به ولایت خوارزم رسید «491 ق / 1098 م» و سلطان سنجر نیز بعدها او را در آن سمت ابقاء کرد.
بدین ترتیب دولت جدیدی بنیانگذاری شد که بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیان بود. قطب الدین محمد به مدت سی سال تحت قیومیت و اطاعت سلجوقیان امارت کرد.
پسرش اتسز هم که بعد از او در 522 ق / 1128 م به فرمان سنجر امارت خوارزم یافت، از نزدیکان درگاه سلطان سلجوقی بود. هر چند بعدها کدورتی بین وی و سلطان سنجر پدید آمد که به درگیریهای متعددی هم منجر شد، اما تا زمان حیات سلطان سنجر، اتسز نتوانست به توسعه قلمرو خوارزمشاهیان کمک چندانی بکند.
چون اتسز پیش از سنجر وفات یافت، پسرش ایل ارسلان «551 ق / 1156 م» امیر خوارزم شد. اما در زمان او که سلطان سنجر نیز وفات یافته بود، نزاع داخلی سلجوقیان، امکانی را فراهم آورد تا ایل ارسلان به قسمتی از خراسان «558 ق / 1163 م» و ماوراءالنهر «553 ق / 1158 م» که هر دو در آن ایام دچار فترت بودند، دست یابد و به این ترتیب نزدیک به پانزده سال به عنوان خوارزمشاه حکومت کند.
سلجوقیان زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند و وزیران این دوره بهویژه عمیدالملک کندری و خوغزهایترکمان بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا میزیستند.اسلام رو آورده بودند، پس از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار یاری کردند. پسر سلجوق به نام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را در دست داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخان) کافران صادر کرد.یبغو، چغری و طغرل. این قبیله که یک بار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سیحون کوچیده بودند، بار دگر بعد از مرگ سلجوق به سرکردگی سه پسر زادهاش به نزدیکی پایتخت سامانیان کوچیدند. اما سامانیان از نزدیکی این طایفه به پایتخت احساس خطر کردند؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به پناه بردند. این حاکم از سر احتیاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد؛ ولی طغرل به کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود به اطراف بغرا خان افراسیابیبخارا کوچیدند.میکاییل دست به شورش زدند. اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.
رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق در تاریخ شوال 429 هجری در نیشابور دانست.ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقیماند، به نیشاپور وارد و سلطنت را آغاز کرد.طغرل برای خود اسم اسلامی رکنالدین ابوطالب محمد را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت.خواجه نظامالملک طوسی میدانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل بسیار کمک کرد.طغرل بیک در سال 433 وارد شهر ری شد و این شهر را آباد کرده به پایتختی بر گزید.ری در گذشت و در مکانی که به برج طغرل (درابن بابویه)معروف است دفن شداجه نظامالملک خدمات مهمی به ادبیات فارسی و گسترش دانشها کردند